صدفصدف، تا این لحظه: 14 سال و 28 روز سن داره

صدفی نمک خونه

علاقمندی جدید!

امروز باز یه هنر جدید رو به نمایش گذاشتی.از خواب که بیدار شدی از روی تخت هی به دراور اشاره میکردی و ااا میکردی. من متوجه نشدم منظورت چیه.به خاطر همین گفتم خودت برو بردار. از تخت اومدی پایین و رفتی ماشین اصلاح بابایی رو برداشتی ،روشنش کردیو به به !!!! شوع کردی به امثلا اصلاح کردن صورتت. امون از دست تو وروجک مامان. ...
2 شهريور 1390

دومین شب زنده داری

دیشبم احیا خونه ی مامان بزرگ بود. قرار بود برای سحری به مهمونا عدس پلو بدن. با بابایی قرار گذاشتیم هر موقع شما شیطونی کردی باهاشون تماس بگیرم و تحویلت بدم. هنوز یک ساعتی از شروع مجلس نگذشته بود که شروع کردی: اول رفتی سراغ تلفن مامان بزرگ و هی دکمه ی آیفونو زدی و هی گوشی رو برداشتی. بعد ازونم وقتی تو بغل آناجون بودی بلند بلند منو صدا میکردی و واسم دست تکون میدادی. خلاصه جلب توجه کرده بودی. منم تا قبل از اینکه کسی بهم چشم غره بره زودی زنگ زدم به بابایی که بیاد این دخمل شیرینشو ببره. تا ساعت 2 صبح بابا و داداشی توی پارک خانوم خانونمارو تاب میدادن تا مبادا احساس ناراحتی کنی. از فیلمایی که بابا جون ازت گرفته بود معلوم بود که خیلی بهت ...
1 شهريور 1390